معنی مرکب ساز - جستجوی لغت در جدول جو

لغت نامه دهخدا

فریب دهنده، حیله گر، مکار

سازندۀ شراب، کسی که شراب می سازد، آنکه شراب می اندازد، کسی که از انگور یا چیز دیگر شراب تهیه می کند و می فروشد

(هَُ دَ / دِ)

مکار. غدار. حیله باز. (از ناظم الاطباء). حیله گر. مکار. دغل باز. (از آنندراج)

(مُ رَ ک کَ)

محبره. دوات. دویت. (زمخشری). دوات دان

(خوَیْ / خَیْ / خِیْ / خُیْ بُ)

معرکه گیر. (آنندراج). رجوع به معرکه گیر شود

باده ساز آن که می تهیه کند کسی که شراب اندازد

فریب دهنده، حیله گر مکار

زکاب چاپ

آنکه معرکه بر پا کند (اعم از ریسمان باز حقه باز درویشی که شمایل انبیا و اولیا را نشان دهد)

فریب دهنده، حیله گر

دوات

مشکل آفرین، مشکل زا
متضاد: تسهیل گر آسان ساز، تسهیل کننده

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما